-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1387 18:36
چه شیرین است وقتی سینه ها ازمهراکنده است چه شیرین است وقتی افتاب دوستی در اسمان دهر تابنده است چه شیرین است وقتی زندگی خالی ز نیرنگ است دلم می خواست .................... بهاری جاودان اغوش وا می کرد بهار درموجی از زیبایی و خوبی شنا میکرد بهشت عشق می خندید به روی اسمان ابی ارام پرستو های مهر و دوستی پرواز می کردند مگو...
-
change
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 17:47
به آرامی مردن را اغاز می کنی اگر سفر نکنی اگر چیزی نخواهی اگر به اصوات زندگی گوش ندهی اگر از خودت قدر دانی نکنی به آرامی مردن را اغاز می کنی زمانیکه که خود باوری را در خودت بکشی وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند به آرامی.......... اگر برده عادات خود شوی اگر همیشه از یک راه تکراری بروی اگر روز مررگی را تغییر ندهی اگر...
-
زندگی یعنی همین نی نی کوچولو
شنبه 6 بهمنماه سال 1386 00:00
توی صحنه غریب زندگی هممون در نقش یک بازیگریم با هممیم تو بازیهای روزگار از درون هم ولی بی خبریم بی خبریم زندگی تولد یه خاطره است انگاری شروع یک نمایشه کاشکی از دنیای این خاطره ها سهم ما تموم خوبیها بشه توی پشت صحنه دنیای ما خوبی وبدی می مونه یادگار زندگی برای ما یه خاطره است از تمام قصه های روزگار بهتره به قلبامون...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 مردادماه سال 1386 01:16
تو خیال کردی بری دلم برات تنگ میشه باغ خونه بی تو خشک و بی رنگ میشه فکر میکردی که بری دلم پر از رنج وغمه بعد تو رنگ گلها رنگ سیاه ماتمه تو خیال کردی بری دلم برات تنگ میشه نمیدونستی دلم به سختی سنگ میشه فکرنکردی میتونم تو رو فراموش کنم مثل بادی بوزم شعلتو خاموش کنم راه بین من وتو دور ترین فاصله شد برای به هم رسیدن دلها...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1386 15:52
-
بازی
پنجشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1386 00:54
سلام دوستان خوبین تو این پستم می خوام یه بازی بزارم ........ البته یکی از دوستای خوبم یعنی آیدای عزیزم منو به این بازی دعوت کرده منم نخواستم دعوتشو بدون جواب بزارم(ببخشید آیدا جان اگه یه کم دیر شد .........) از من خواسته که تو یکی از پست هام بگم که وقتی کوچیک بودم از چی می ترسیدم !!! راستش من زیاد بچگی هامو یادم...
-
unique power
چهارشنبه 22 فروردینماه سال 1386 01:07
سلام به دوستای گلم که هیچوقت منو تنها نمی ذارن ممنون به خاطر کامنتای قشنگتون ......... ببخشید اگه یه کم دیر اپدیت کردم .........اخه هنوز تو جو عید مونده بودم..... این بار با یه شعر از فروغ فرخزاد آپیدم.. امیدوارم خوشتون بیاد .........خودم که خیلی این شعرو دوست دارم اگه خوشتون نیومد حتما تو نظراتتون بهم بگین که بهش...
-
بهار
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1385 02:54
به نام مهر افرین مهر گستر سلام به همه دوستای خوبم سال نو را پیشاپیش به همتون تبریک میگم امیدوارم سالی پر از موفقیت و خوبی و خوشی و شادی در پیش داشته باشید موفق باشین عزیزان ..... ترنم صدایت باز در گوش دل پیچید باز از خود بیخود شد او وقتی افتاب مهرت بار دیگر بر پهنه اش تابید دنیای مستی به خود امد وقتی که شالیزارش با تو...
-
گریز و درد
پنجشنبه 26 بهمنماه سال 1385 00:42
رفتم , مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی به جز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین , پر از درد و بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود رفتم که داغ بوسه پر حسرت تو را با اشک های دیده ز لب شستشو دهم رفتم که نا تمام بمانم در این سرود رفتم که با نگه به خود آبرو دهم رفتم , مگو , مگو که چرا رفت , ننگ بود..... عشق من و نیاز...
-
بی بهونه
چهارشنبه 27 دیماه سال 1385 01:10
ساده نبود گذشتن از تو برام ساده نبود کوچ تو از لحظه هام ساده نبود قصه بی تو بودن ساده نبود هق هق شب گریه هام چه ساده دل بریدی , اشک منو ندیدی خطی رو خاطرات قشنگمون کشیدی اما به انتظار برگشتنت می مونم شب تا سحر به یادت غزل غزل می خونم چه عاشقونه خوندم چه بی بهونه رفتی نا باورانه موندم چه بی نشونه رفتی من بی...
-
گرفتار
پنجشنبه 14 دیماه سال 1385 01:13
-
مشق پرواز
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1385 11:25
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل افتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و ایند و تو همچنان که هستی تو اگه پرنده باشی چشمای من اسمونه راز پر کشیدنت رو کسی جز من نمی دونه واسه من سخته که بی تو بنویسم مشق پرواز با صدای ساز خسته تر کنم گلوی آواز من و تو گرچه اسیریم حیفه از...
-
مثل رویا
یکشنبه 19 آذرماه سال 1385 02:50
سلام این شعر یکی از شعر های مریم حیدر زاده است امیدوارم خوشتون بیاد موفق باشن مثل اسفنج ، مثل مرجان ، مثل دریا میمونی اینقدر مغروری که همیشه تنها میمونی پشت چشم نازک نکن انقد , واسه پروانههات آخرش از کاروان خوشیا جا میمونی پاسخ تو رو محاله کس دیگه بدونه حلتو من بلدم مثل معما میمونی چشم تو یه عالمه شعر قدیم و نو...
-
گل
سهشنبه 30 آبانماه سال 1385 00:31
سلام این شعر و این گلها رو تقدیم میکنم به دوستای خوبم که محبت می کنن و نظر میدن امیدوارم همیشه موفق وشاد باشین خیلی دوستون دارم عزیزم... .... بگو که گل نفرستد کسی به خانه من که عطر یاد تو پر کرد ه آشیانه من تو چلچراغ سعادت فروز بخت منی به جای ماه , تو پرتوفشان به خانه من عزیزم... ... به شوق روی تو من زنده ام خدا داند...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1385 16:20
-
کوچه های عاشقانه
سهشنبه 2 آبانماه سال 1385 13:48
منو عاشقونه بشناس منو از دوباره بشناس منو با دلی که جز تو چاره ای نداره بشناس منو پر کن از بهونه تازه کن مثله جوونه رد کن از ا ین همه بن بست کوچه های عاشقونه من به تو دل داده بودم قلب تو پناه من بود تو ندونستی عزیزم عشق تو گناه من بود منو نشناختی هنوزم من گل باغ تو بودم منو از شاخه شکستی من که غمخوار تو بودم منو با...
-
برگ پاییزی
دوشنبه 10 مهرماه سال 1385 11:46
می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه خویش می برم تا که در ان نقطه دور شستشویش دهم از رنگ نگاه شستشویش دهم از لکه عشق زین همه خواهش بیجا و تباه می برم تا زتو دورش سازم ز تو ای جلوه امید حال می برم زنده به گورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال ناله می لرزد می رقصد...
-
گل سرخ
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1385 14:33
آروم نداره قلب من دلم یه گ ل وله آتیشه اگ ه نباشی این دلم تا به ابد تنها میشه توی باغم گل سرخی ، دلم پیش دلش گیره جایی را من سراغ دارم که دل آروم نمی گیره با این که این گل نازم اسیر خاک تقدیره دلم از سینه ی سرخش سراغ عشقو میگیره براش چند قطره ی بارون ، همش سیلاب و دریا بود تن سرخش زیر بارون مثل مخمل چه زیبا بود اگه...
-
چشمان تو
شنبه 18 شهریورماه سال 1385 18:13
عش ق را تنپوش جانم می کنی چتری از گل سایه بانم می کنی ای صدای عشق در جان وتنم ان سکوت ساکت وتنها منم من پر از اندوه چشمان توام اشنایی دل پریشان توام اتش عشق تو در جان من است عاشقی معنای ایمان من است کی به ارامی صدایم می کنی از غم دوری رهایم می کنی ای که در عشق و صداقت نو بری کی مرا با خود از اینجا می بری
-
فرصت
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1385 18:31
یه پنجره با یه قفس ، یه حنجره بی هم نفس سهم من از بودن تو ، یه خاطر ه ا س ت همین و بس تو این مثلث غریب ، ستاره ها رو خط زدم دارم به آخر می رسم ، از اونور شب اومدم یه شب که مثل مرثیه ، خیمه زده رو باورم میخوام تو این سکوت تلخ ، صداتو از یاد ببرم بزار کوله بارم روشونه شب بزارم باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم داغ...
-
زیر درخت آرزو
شنبه 28 مردادماه سال 1385 11:29
می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه من باشم و تو باشی یک شب مهتابی باشه می خوام یه کاری بکنم شاید بگی دوسم داری می خوام یه حرفی بزنم که دیگه تنهام نذاری می خوام برات از اسمون یاسای خوشبو بچینم می خوام شبا عکس تو رو تو خواب گلها ببینم می خوام که جادوت بکنم که همیشه پیشم بمونی از تو کتاب زندگیم یه حرف رنگی بخونی...
-
کلید مشکل
یکشنبه 15 مردادماه سال 1385 17:34
هنگامی که از نا ملایمات روزگار و نا کامی هایم دلتنگ می شوم و هنگامی که به خاطر جوانی ام آرزوهای بزرگ در سر می پرورانم ناگهان به یاد سخن تو ای عزیز قلبها می افتم که در نهج البلاغه فرمودی: (( لذت زندگی به خاطر غوغا و اشوب ان است زندگی یعنی همین و آسایش را در این دنیای فانی نمی توان و نباید از خداوند طلب کرد )) ای مولای...
-
مسافر
یکشنبه 8 مردادماه سال 1385 18:34
از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده غم سر گردونیامو با تو صادقانه گفتم اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گقتم با تنم زخمی اگه بود بی رمق بود اگه پاهام تازه تازه با تو گفتم اگه کهنه بود دردام تو تموم طول جاده که افق برابرم بود شوق تو راه توشه من اسم تو همسفرم بود من دل شیشه ای هر جا پر شکستن...
-
طلسم
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1385 18:48
وقتی دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو دلم واز مال دنیا به تو هدیه داده بودم با تموم بی پناهی به تو تکیه داده بودم هر بلایی سرم اومد همه زجری که کشیدم همه رو به جون خریدم ولی از تو نبریدم هر جا بودم با تو بودم هر جا رفتم تو رو دیدم تو سبک شدن تو رویا همه جا به تو رسیدم اگه احساسم و...
-
سخن خوش
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1385 19:17
امشب به قصه دل من گوش می کنی فردا مرا چو قصه فراموش می کنی این در همیشه در صدف روزگار نیست می گویمت ولی تو کجا گوش می کنی دستم نمی رسد که در اغوش گیرمت ای ماه وار که دست در اغوش می کنی در ساغر تو چیست که با جرعه نخست هوشیار و مست را همه مدهوش می کنی گر گوش می کنی سخنی خوش بگویمت بهتر ز گوهری که تو در گوش می کنی جام...
-
شکایت عشق
پنجشنبه 15 تیرماه سال 1385 20:38
ندیدی چشمهایم زیر پایت جان سپرد اخر گلویم از صدای های هایت جان سپرد اخر نفهمیدی صدایم بغض سنگینی به دوشش بود به دوشش بود اما از جفایت جان سپرد اخر نترسیدی بگوید عاشقی نفرین به ایینت که از چشمان جادویت خدایت جان سپرد اخر نمی دانی که می دانم نمی دانی که دل در خواهش ان انزوایت جان سپرد اخر چقدر عزلت نشینی از برای یار...
-
دل بی قرار
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1385 17:28
هزار جهد کردم که یار من باشی مراد بخش دل بی قرار من باشی چراغ دیده شب زنده دار من گردی انیس خاطر امید وار من باشی چو خسروان ملاحت به بندگان نازند تو در میانه خداوند گار من باشی در ان چمن که بتان دست عاشقان گیرند گرت ز دست بر اید به کار من باشی شبی به کلبه احزان عاشقان ایی دمی انیس دل سوگوار من باشی شود غزاله خورشید...
-
غم
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1385 18:48
از درد غمت ای نازنین عزم سفر می کنم قبله خود بعد از این سوی دگر می کنم می روم و می برم داغ جفایت با خویش هجر و وصال تو را خاک بر سر می کنم تا نخورد دیگری باز فریب تو را در همه جا از غمت غلغله سر می کنم قصه جور تو را ای بت نا اشنا با دل پر غصه و دیده تر می کنم
-
دوستت دارم
یکشنبه 4 تیرماه سال 1385 19:15
بهت نمیگم دوست دارم.قسم میخورم که دوست دارم بهت نمیگم هر چی بخوا ی بهت میدم.چون همه چیز من تویی اگه یک روز چشات پر از اشک شد دنبال شونه ا ی گشتی تا گریه کنی.صدام کن.قول نمیدم اشکا تو پاک کنم. منم با هات گریه میکنم اگه دنبال مجسمه سکوتی گشتی تا سرش داد بزنی صدام کن قول میدم ساکت بمونم اگه دنبال خرابه ا ی گشتی تا نفرت...
-
بارون
یکشنبه 4 تیرماه سال 1385 18:39
بارون و دوست دارم هنوز چون تو رو یادم میاره حس می کنم پیش منی وقتی که بارون می باره بارون و دوست دارم هنوز بدون چتر و سر پناه وقتی که حرفای دلم جا می گیرن توی یه آه شونه به شونه می رفتیم من و تو تو جشن بارون حالا تو نیستی و خیسه چشمای من و خیابون بارون و دوست داشتی یه روز تو خلوت پیاده رو پرسه پاییزی ما مرداد داغ دست...