بهترین بهانه

واسه پرواز شب من بهترین بهانه ای تو .... تا که بشکنم سکوت و بهترین ترانه ای تو

بهترین بهانه

واسه پرواز شب من بهترین بهانه ای تو .... تا که بشکنم سکوت و بهترین ترانه ای تو

طلسم

 

وقتی دستام خالی باشه

وقتی باشم عاشق تو

 

غیر دل چیزی ندارم

که بدونم لایق تو

 

دلم واز مال دنیا

به تو هدیه داده بودم

 

با تموم بی پناهی

به تو تکیه داده بودم

 

هر بلایی سرم اومد

همه زجری که کشیدم

 

همه رو به جون خریدم

ولی از تو نبریدم

 

هر جا بودم با تو بودم

هر جا رفتم تو رو دیدم

 

تو سبک شدن تو رویا

همه جا به تو رسیدم

 

اگه احساسم و کشتی

اگه از یاد منو بردی

 

اگه رفتی بی تفاوت

به غریبه سر سپردی

 

بدون اینو که دل من

شده جادو به طلسمت

 

یکی هست این ور دنیا

که تو یادش مونده اسمت

 

 

سخن خوش

امشب به قصه دل من گوش می کنی

 

فردا مرا چو قصه فراموش می کنی

 

این در همیشه در صدف روزگار نیست

 

می گویمت ولی تو کجا گوش می کنی

 

دستم نمی رسد که در اغوش گیرمت

 

ای ماه وار که دست در اغوش می کنی

 

در ساغر تو چیست که با جرعه نخست

 

هوشیار و مست را همه مدهوش می کنی

 

گر گوش می کنی سخنی خوش بگویمت

 

بهتر ز گوهری که تو در گوش می کنی

 

جام جهان ز خون دل عاشقان پر است

 

حرمت نگاه دار اگرش نوش می کنی

 

سایه چو شمع شعله در افکنده ای به جمع

 

زین داستان که با لب خاموش می کنی

 

شکایت عشق

ندیدی چشمهایم زیر پایت جان سپرد

 

اخر گلویم از صدای های هایت جان سپرد

 

اخر نفهمیدی صدایم بغض سنگینی به دوشش بود

 

به دوشش بود اما از جفایت جان سپرد

 

اخر نترسیدی بگوید عاشقی

 

نفرین به ایینت که از چشمان جادویت خدایت جان سپرد

 

اخر نمی دانی  که می دانم نمی دانی که دل

 

در خواهش ان انزوایت جان سپرد

 

اخر چقدر عزلت نشینی از برای یار

 

بخوان شعرم که شعرم در هوایت جان سپرد