بهترین بهانه

واسه پرواز شب من بهترین بهانه ای تو .... تا که بشکنم سکوت و بهترین ترانه ای تو

بهترین بهانه

واسه پرواز شب من بهترین بهانه ای تو .... تا که بشکنم سکوت و بهترین ترانه ای تو

برگ پاییزی

 

 

می روم خسته و افسرده و زار

 

سوی منزلگه ویرانه خویش

 

به خدا می برم از شهر شما

 

دل شوریده و دیوانه خویش

 

می برم تا که در ان نقطه دور

 

شستشویش دهم از رنگ نگاه

 

شستشویش دهم از لکه عشق

 

زین همه خواهش بیجا و تباه

 

می برم تا زتو دورش سازم

 

ز تو ای جلوه امید حال

 

می برم زنده به گورش سازم

 

تا از این پس نکند یاد وصال

 

ناله می لرزد

 

می رقصد اشک

 

آه بگذار که بگریزم من

 

از تو ای چشمه جوشان گناه

 

به خدا غنچه شادی بودم

 

دست عشق آمد و از شاخم چید

 

شعله آه شدم صد افسوس

 

که لبم باز بر ان لب نرسید

 

عاقبت بند سفر پایم بست

 

می روم خنده به لب  خونین دل

 

می روم از دل من دست بدار

 

ای امید عبث بی حاصل