بهترین بهانه

واسه پرواز شب من بهترین بهانه ای تو .... تا که بشکنم سکوت و بهترین ترانه ای تو

بهترین بهانه

واسه پرواز شب من بهترین بهانه ای تو .... تا که بشکنم سکوت و بهترین ترانه ای تو

مشق پرواز

 

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی

 

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی 

 

تو نه مثل افتابی که حضور و غیبت افتد

 

دگران روند و ایند و تو همچنان که هستی

 

تو اگه پرنده باشی  چشمای من اسمونه

 

راز پر کشیدنت رو کسی جز من نمی دونه

 

واسه من سخته که بی تو بنویسم مشق پرواز

 

با صدای ساز خسته تر کنم گلوی آواز

 

من و تو گرچه اسیریم حیفه از غصه بمیریم

 

بیا تا اخر دنیا بشینیم و پر نگیریم

 

جای پر زدن زمین نیست توی قلب آسمونه

 

قصه مرگ و جدایی تو کتابا جا می مونه

 

نگو عمرمون تموم شد نگو دیگه همدمی نیست

 

بیا فردا رو بسازیم این که فرصت کمی نیست

 

اشک پاکتو نگه دار واسه غسل تن پرواز

 

زنده کن صدای سازو که رسیده وقت آواز

 

 

مثل رویا

سلام

این شعر یکی از شعر های مریم حیدر زاده است

امیدوارم خوشتون بیاد

موفق باشن

مثل اسفنج ، مثل مرجان ، مثل دریا می‌مونی

اینقدر مغروری که همیشه تنها می‌مونی

پشت چشم نازک نکن انقد, واسه پروانه‌هات

آخرش از کاروان خوشیا جا می‌مونی

پاسخ تو رو محاله کس دیگه بدونه

حلتو من بلدم مثل معما می‌مونی

چشم تو یه عالمه شعر قدیم و نو داره

مثل حافظ، مثل سهراب، مثل نیما می‌مونی

مثل مجنون نمی گم،مجنون که طفلی, ناز نداشت

تو یه دنیا ناز داری پس مثل لیلا می‌مونی

مثل شاعری که پرسید پریا چشون شده

مثل هم صحبت شعراش مثل آیدا می‌مونی

سارا اسمش واسه ی وفاداریش افسانه شد

اگه با وفا بمونی، مثل سارا می‌مونی

مثل حوض تو حیاط خونه‌ی مادر بزرگ

مثل عکس ماه کامل توی شبها می‌مونی

دنیا رو بهم می‌ریزی وقتی از راه می‌رسی

مثل طوفان، مثل شورش، مثل غوغا می‌مونی

رقص موهات تو نسیم سمفونی عاشقیه

مثل اوج یه ترانه تو نت لا می مونی

هر کجا یی که بری، آسمونش پائین میاد

چون همه دوستت دارن، همیشه بالا می‌مونی

تو همیشه هستی و مال تمام قرنایی

مثل دیروز ، مثل فردا ، مثل حالا می مونی

فال من تو روشنایی چشای نازته

مثل نیتای پاک شب یلدا می مونی

چی میشه یه شب بیای یه کم غرورو بشکنی

بگی که واسه همیشه پهلوی ما می‌مونی

مثل الوند و خزر، مثل دماوند و دنا

باشکوهی تو، مثل نخلای خرما می‌مونی

توی قطبم دست تو واسه سوزوندن کافیه

اسم استوا میاد تو مثل سرما می‌مونی

اسمتو همه می‌پرسن و نمی‌تونم بگم

توی شعرام همیشه با اسم زیبا می‌مونی

مثل حرمت صلیبی واسه مریم و مسیح

تو مقدسی مثل اسم کلیسا می‌مونی

اینقدر دوری ازم که نمی‌شه ببینمت

مثل رفتن پیش ابرا، مثل رویا می‌مونی

مثل مسجد ، مثل معبد، مثل گنبد، مثل نور

تو مثل قدم زدن رو شهر ابرا می‌مونی

مثل هرچی که قشنگه، مثل هرچی که گله

مثل هر چی عطر خوش داریم تو دنیا می‌مونی

مثل جنگل، مثل رود خونه، مثل درد کویر

مثل بارون، مثل آفتاب؛ مثل صحرا می‌مونی

روزا شب بو میشی و شبا که ما شب بو می‌خوایم

مثل پونه، مثل لادن، مثل مینا می‌مونی

اینکه من دوستت دارم یا نه، هنوز نمی‌دونم

آخه من نمی‌دونم که تو می‌ری یا می‌مونی

خود نویسم دیگه جوهرش داره تموم میشه

نامتم مثل خودت، باز واسه فردا می‌مونی