از درد غمت ای نازنین عزم سفر می کنم
قبله خود بعد از این سوی دگر می کنم
می روم و می برم داغ جفایت با خویش
هجر و وصال تو را خاک بر سر می کنم
تا نخورد دیگری باز فریب تو را
در همه جا از غمت غلغله سر می کنم
قصه جور تو را ای بت نا اشنا
با دل پر غصه و دیده تر می کنم
سلام .......
مطالبت همیشه قشنگ تر از قبلی هاست
ز دام سینه ام، دل می گریزد
گل من، دیگر از گل می گریزد
مده پندش، که این دیوانه ی عشق
زنیرنگ تو عاقل می گریزد
چنان موج هراسانی شب و روز
ز دریا و ز ساحل می گریزد
ز هر قیدی به جز بند محبت
بود هر چند مشکل می گریزد
هم از خصمان عاقل، می هراسد
هم از یاران جاهل، می گریزد
چه سازم با دل دیوانه ی خویش
ز من هم گاه، این دل می گریزد
من آپم منتظر حظور سبز تان هستم
سلام چطوری من نگارم
خیلی جالبه باور کن
امیدوارم مثل گوشیهای صایران هر روز بهتر از دیروز بشه
خوب موفق باشی
مریم جان سلام از لطفت ممنونم من هم شما رو لینک کردم راستی می تونم ازت یه سوال کنم
سلام مریم جون
خوبی
وبلاگت خیلی خوشگله
مخصوصا قالبش
امیدوارم موفق باشی
بای