چه شیرین است وقتی سینه ها ازمهراکنده است
چه شیرین است وقتی افتاب دوستی
در اسمان دهر تابنده است
چه شیرین است وقتی زندگی خالی ز نیرنگ است
دلم می خواست ....................
بهاری جاودان اغوش وا می کرد
بهار درموجی از زیبایی و خوبی شنا میکرد
بهشت عشق می خندید
به روی اسمان ابی ارام
پرستو های مهر و دوستی پرواز می کردند
مگو این ارزوها خام است !
مگو روح بشر همواره سرگردان و ناکام است
اگر این کهکشان از هم نمی پاشد
وگر این اسمان در هم نمی ریزد
بیا تا ما فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
به شادی گل بر افشانیم ومی در ساغر اندازیم
فریدون مشیری